عوامل و مشوقهای متعددی برای ترغیب سرمایه گذاران به کارآفرینی وجود دارد؛ اما در عمل، نبود زیرساختهای پایهای، فرایند سرمایه گذاری و تولید را با چالشهای اساسی روبه رو کرده است. برای نمونه، بسیاری از واحدهای صنعتی استان، به دلیل ناترازی در تأمین برق، ناچار به تعطیلی سه روزه در هفته هستند که این مسئله به طور مستقیم بر بهره وری تولید و انگیزه سرمایه گذاری، اثر منفی میگذارد.
در گذشته مسائل مالی از جمله دغدغههای اصلی فعالان اقتصادی بود. امروز چالشهای اصلی به نبود حداقلهای زیرساختی تقلیل یافته است؛ مسائلی که اگر حل نشود، عملا امکان شکل گیری فعالیتهای کارآفرینانه را از بین خواهد برد. در چنین شرایطی، سرمایه گذاران تمایلی به ورود به حوزه صنعت ندارند و به تبع آن، روند کارآفرینی نیز کند یا متوقف میشود.
وقتی دولت قادر به فراهم سازی حداقلهای زیرساختی مانند برق برای توسعه صنعتی نیست، نمیتوان انتظار داشت که سرمایه گذاری در بخش تولید اتفاق بیفتد. متأسفانه تأمین بدیهیترین الزامات توسعه صنعتی و اشتغال زایی اتفاق نمیافتد و آنچه نگران کنندهتر است، نگاه ساده انگارانه به مسئله ناترازی زیرساخت هاست. این در حالی است که حیات کارآفرینی نیازمند توجه جدی و نگاه راهبردی از سوی سیاست گذاران است.
با این حال تعامل دولت و بخش خصوصی در استان قابل قبول است و برخی پیگیریها از جمله در حوزه ناترازی برق، منجر به تفویض اختیارهایی به استان شده؛ اما باید توجه داشت که این موضوع، یک مسئله ملی است و از عهده استان خارج است. با این حال، باید مسیر تعامل مستمر میان دولت و بخش خصوصی در سطح استان تقویت شود.
در گذشته، دریافت تسهیلات برای تأمین سرمایه در گردش یکی از دغدغههای اصلی واحدهای تولیدی بود؛ اما امروز این دغدغه به نبود زیرساختها تنزل یافته است؛ چراکه واحدی که امکان تولید مؤثر ندارد، نیازی هم به سرمایه در گردش نخواهد داشت.
سرمایه گذاران واقعی هزینههای درخور توجهی را برای ایجاد اشتغال در کشور متقبل شدهاند؛ اما به دلیل نبود زیرساختهای لازم، امکان بازدهی این سرمایه گذاریها فراهم نیست. این در حالی است که حل این مشکلات باید سالها پیش در دستورکار قرار میگرفت؛ اما همچنان بدون راه حل باقی مانده است. انتظار میرود دولت در راستای استمرار مسیر کارآفرینی، تدابیر اساسی بیندیشد.